کوچه های دلم

اینجا کسی است پنهان همچون خیال در دل .....مولانا

کوچه های دلم

اینجا کسی است پنهان همچون خیال در دل .....مولانا

گم نمی شوی



بالاخره تو را


در یکی از همین چهارشنبه ها


پیدا می کنم


تو را که گم شدی


در رویاهای من

جنون شعر



وقتی نیستی


شعرهایم


بوی مهربانی نمی دهند


پنجره های بسته ای که


همیشه سکوت می کنند


و باران


که در نگاه من


به خواب رفته است


کاش جنون شعر


به شعرهایم باز می گشت



تا باریدنت



تمام رویاهای ندیده ام را نذر تو کرده ام


آفتاب را بخشیده ام


و باران را


و هر لحظه


به انتظار هق هق آسمان


نشسته ام


تا باریدنت



آه


پروانه ها


بر شانه هایم نشسته بودند


و من فقط نگاهشان می کردم


وآه می کشیدم


و زندگی ام


در یک آه خلاصه شد


ایمان


به آسمان


ایمان نداشتیم


و زمین


چه آسان


به ما خیانت کرد



دلنوشته

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.



من اینجا نشسته ام


لبخند می زنم


و جهان


چه تلخ می گذرد ...



بیا دیگر



بیا دیگر


باران را گفته ام کمی نبارد


تا آمدن تو ....