کوچه های دلم

اینجا کسی است پنهان همچون خیال در دل .....مولانا

کوچه های دلم

اینجا کسی است پنهان همچون خیال در دل .....مولانا

نفس یعنی تو



همیشه هستی


در آن گوشه از دلم


که بوی نفس های تو را می دهد



حال خوب



کمی حال خوب برایم بفرست


کمی نگاهت را


کمی مهربانی


این روزها


به دستهایت سخت محتاجم

زندگی



قدر نفس هایی را که می کشیم بدانیم


هر نفس شاید آخرین باشد




بیمار توام



جرعه ای از عاشقانه هایم را بنوش


باور کن


عشق مسری نیست




فنجان های خالی



من شعر می نویسم


تو قهوه ات را سر می کشی


عیبی ندارد


فنجان های خالی قهوه الهام بخش ترند



دلیل بودن



ماندن دلیل بودن نیست


گاهی میمانی


بی آن که بوده باشی



این دستها



عزیز من


این دستها هنوز بوی دست تو را دارد


چه باشی ، چه نباشی



لمس دستانت



خرمالوها هم


به انتظار لمس دستانت نشسته اند


این فصل ها چه دیر می گذرد



چشمهایت



دوست داشتن چشمهای تو


رویا نیست


من معتاد نگاهت هستم

کمی طلوع کن



دل به مهرت بستن بیهوده بود


حالا دیگر


خورشید هم یادش می رود طلوع کند