-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 آذر 1394 01:03
بالشی که از اشک هایت طعم شوری بدهد به درد خوابیدن نمی خورد چشم های بازاما بهتر می بینند
-
مرهم
یکشنبه 8 آذر 1394 00:01
زندگی دلیل می خواهد؟ مهم نیست دلیل داشته باشی یا نه مهم نیست شاد باشی ،غمگین باشی ،لبخند بزنی ،اشک بریزی هر جورکه باشی زندگی می گذرد باید یک آینه ی بزرگ بگذاری رو به رویت، به عمق نگاهت خیره شوی ، ته قلبت را ببینی باور کن هیچ فرقی نمی کند قلبت عاشق باشد یا غمگین تنها باشد یا یک نفر در گوشه ای از آن خانه کرده باشد هر...
-
جمعه روز بدی بود
جمعه 6 آذر 1394 10:21
کنار تنهایی ام می نشینم رو به روی دیوار سکوت دیگر جمعه ها حرفی برای گفتن ندارند پ.ن: جمعه ها عاشقانه آواز می خوانند این اولین جمعه است که دوستت ندارم
-
آینه ها
پنجشنبه 5 آذر 1394 19:08
آینه ها دردغربت را خوب می فهمند وقتی بی قراری هایت را لبخند می زنی
-
یادم باشد
پنجشنبه 5 آذر 1394 18:51
یادم باشد جمعه ها دیگر دوستت نداشته باشم
-
رد رفتنت
پنجشنبه 5 آذر 1394 18:49
قسمت هایی از قلب هست که همیشه خالی می ماند این را از چشم هایت فهمیدم به وقت خداحافظی رد پای رفتنت در پاییز چه دلگیر بود
-
نقش پاییزی
پنجشنبه 5 آذر 1394 18:44
کاش دنیایم یک فصل داشت آن وقت پاییز که می آمد می نشستم کنار پنجره و هر روز تو را نقاشی می کردم
-
کمی با من مدارا کن
سهشنبه 3 آذر 1394 17:28
چقدر می ترسم که من باشم و شعر باشدو تو نباشی پاییز است کمی با من راه بیا
-
تو ای پری کجایی؟
دوشنبه 2 آذر 1394 15:16
دیشب تنهاییِ اتاقم وسعتی داشت به اندازه ی یک آغوش و من تمام تنهایی ام را گریه کردم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 آذر 1394 19:22
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 29 آبان 1394 01:46
با تو پاییز رنگ بهار دارد پ.ن : همراه با دخترم بهار در باغ گیاه شناسی تهران امروز
-
یک اتفاق ساده
جمعه 29 آبان 1394 01:41
تنها یک اتفاق ساده بود که واژه هایم شعر شود و من شاعر باور کن قرارمان این نبود پاییز شاهد است پ.ن : امروز باغ گیاه شناسی
-
بهار در پاییز
یکشنبه 24 آبان 1394 18:51
-
دیدار
یکشنبه 24 آبان 1394 18:51
-
رنگ عشق
یکشنبه 24 آبان 1394 18:50
-
این جمعه های بی باران
جمعه 22 آبان 1394 13:59
جمعه ها در خیالم پرسه می زنی عشق که تعطیلی سرش نمی شود
-
ساعت به وقت عاشقی
چهارشنبه 20 آبان 1394 15:26
این بار راس ساعت صفر بیا وقتی عقربه ها عاشقانه به هم می رسند
-
زمان که بایستد
چهارشنبه 20 آبان 1394 15:21
ساعت ها به خواب رفته اند و تقویم ها ورق نمی خورند وقتی تو خیال آمدن نداری
-
این ساعت ها
دوشنبه 18 آبان 1394 21:46
این ساعت ها نمی خواهند آمدنت را به من نشان دهند باید زمان دیگری تو را در خیالم خلق می کردم
-
همین حالا
دوشنبه 18 آبان 1394 21:43
-
تمام نبودنت
شنبه 16 آبان 1394 00:46
-
کاش شاعر بودم
جمعه 15 آبان 1394 20:13
چشم هایم نمی بینند گوش هایم نمی شنوند واژه ها ردیف نمی شوند و من غرق در سکوتی که پایانی ندارد... کاش شاعر بودم...
-
فصل آمدنت
پنجشنبه 14 آبان 1394 13:37
پاییز بود باران می بارید و تو گم شده بودی میان خاطرات من خاطراتم را ورق می زنم و تو را در میان تمام برگهایش جستجو می کنم اما تو نیستی تا برایت چای بیاورم تو فنجانت را در میان دستانت بگیری آرام چایت را بنوشی با بخارش گرم شوی نگاه کنی به چشم هایم ومست از نگاهم ،غرق خاطراتمان بشوی و من قند در دلم آب بشود آسمان ابریست...
-
کنار دوست داشتنت
دوشنبه 11 آبان 1394 00:02
کنار دوست داشتنت قدم می زنم پاییز فصل عاشقی است کافی است کمی باران ببارد
-
چشم های بارانی
یکشنبه 10 آبان 1394 23:51
مگر می شود دوست داشتنت را پنهان کرد وقتی چشم هایم به اندازه ی تمام فصل های پاییز بارانی است
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 آبان 1394 23:45
-
عادت کرده ام به نیامدنت
شنبه 9 آبان 1394 19:05
نیامدی و من از تو دلگیرم
-
نیامدی باز
شنبه 9 آبان 1394 19:02
پیر شدم پشت پنجره ای که بازش نکردی
-
وقتی نیایی
شنبه 9 آبان 1394 18:54
یک روز مانده به مردن هم تورا آرزو می کنم روی سنگ قبرم بنویسید نیامد....مرد!
-
فصل عاشقی
شنبه 9 آبان 1394 18:51
پنجره های بسته راهی به رسیدن ندارد پنجره ی خیالت را باز کن این پاییز می خواهم عاشقی کنم