دلم می خواهد
این جمعه را دوست داشته باشم
تو که باشی
جمعه ها بوی دلتنگی نمی دهد
کنار دوست داشتنت می نشینم
من شعر می نویسم و تو
بلند بلند می خوانی
می بینی؟
بعضی جمعه ها
از چهارشنبه ها هم قشنگترند
نه آسمان لبخند می زند
نه خاطره ها
فقط ذره ذره می بارند
تمام لحظه هایی که عاشق نیستند
دلم به عصرهای چهارشنبه خوش بود
و به فنجان های قهوه
و به سرنوشت من
که ته فنجان های خالی
رقم می خورد
دلم به آمدنت خوش بود
به لبخندهایت
به رویای آمدنت
دلم خوش بود به آمدن و ماندن و نرفتنت
دلم به زندگی خوش بود
به لحظه های شادمانه ام با تو
به قدم زدنهای مکرر و ناتمام
به جاده ها که نفس می کشید زیر پاهای ما
....
دلم این روزها
یک دلخوشی ساده می خواهد
برای عصرهای چهارشنبه ای که
غریبانه می گذرد