بهار فصل آمدن است
و زمستان فصل رفتن
من اما
رفتن به فصل بابونه ها را دوست تر می دارم.
***
تو می آیی
بهار می آید
وبابونه ها
در زمستان گل می دهند .
***
چشم هایم را می بندم
رویای داشتنت
هرشب
در پشت چشمانم
متولد می شود .
بیا کمی تنهاییهایمان را قسمت کنیم
من می بوسمت
تو هم مرا ببوس
می بینی؟
دیگر تنها نیستیم
به همین سادگی
حالا که آمدی بمان
قلب کوچک من برای همه جا دارد
فقط عاشقی کردن بلد نیست
سالهاست دستان خالی من
نه طعم عشق می دهد و نه بابونه