دلم یک جاده می خواهد
بروم ، بروم و تمام نشود
خانه بوی پیری می دهد و من این حس را دوست ندارم
قدر تمام لحظه هایم را می دانم
قدر لحظه های بهار را ،تابستان را ، پاییز و زمستان را
چه کسی می داند چند بهار دیگر نفس خواهم کشید
من مردن به وقت بابونه ها را دوست دارم