-
زندانی
دوشنبه 30 شهریور 1394 13:43
خیالم زندانی نگاهت چشم هایت را نبند
-
سکوت
دوشنبه 30 شهریور 1394 13:42
تو سکوت کردی و از میان دلتنگی هایم شاعری متولد شد که فقط نام تو را می نوشت
-
قربانگاه
شنبه 28 شهریور 1394 00:31
-
کمی بیشتر از همیشه
شنبه 28 شهریور 1394 00:25
امشب هم مثل تمام شب های نبودنت تنهایم کمی بیشتر کمی تنهاتر
-
عشق یعنی حالت خوب باشد
شنبه 28 شهریور 1394 00:24
*عشق یعنی حالت خوب باشد بفهم عزیزم من با تو خوبم خیلی خوب پ.ن: * دیالوگ بهرام رادان در فیلم پل چوبی
-
چشم هایت
سهشنبه 17 شهریور 1394 12:57
ماندن دلیل می خواهد چشم هایت...
-
کاش شاعر نبودم
شنبه 14 شهریور 1394 20:48
خواب تو را می بینم نقاش می شوم صدایت را می شنوم مو سیقیدان نبودنت شاعرم می کند
-
پنجره
شنبه 14 شهریور 1394 18:28
پنجره های بسته حرفی برای گفتن ندارند چترت را بردار باران خواهد بارید
-
پاییز
سهشنبه 10 شهریور 1394 18:47
لبخند بزن بگذار پاییز شرم کند از آمدنش
-
فرش خیال
یکشنبه 8 شهریور 1394 15:54
تو فقط تمام عمر نگاهم کن بگذارچشمهایت فرش خیالم شود
-
دیوار
یکشنبه 8 شهریور 1394 12:52
-
خیال آمدنت
چهارشنبه 4 شهریور 1394 12:18
واژه ها سقوط می کنند وقتی آسمان زمین را باور ندارد این شعرهای تشنه به انتظار آمدنت می مانند باران خواهد بارید وواژه های ویران شده عاشقانه شعر می شوند
-
طغیان وازه ها
چهارشنبه 4 شهریور 1394 12:15
طغیان واژه ها در دامن تو شعر می شود وقتی گیسوانت آسمان را با زمین آشتی می دهد
-
قفل
چهارشنبه 4 شهریور 1394 01:23
گاهی شبیه این قفل ها می شوم ساکت و صبور با بغضی که خیال باز شدن ندارد پ.ن: عکس دیوار چین با قفل هایی که زوجهای جوان برای مستحکم شدن ارتباطشون به روی آن نصب می کنند .
-
سفر به واژه ها
دوشنبه 2 شهریور 1394 15:38
بیا به واژه ها سفر کنیم تابستان فصل خوبی برای عاشق شدن نیست من پاییز را دوست تر می دارم عاشق که باشم پاییز هر روز در من زاده می شود
-
اگر باران ببارد
یکشنبه 1 شهریور 1394 13:28
-
گم نمی شوی
شنبه 31 مرداد 1394 13:24
بالاخره تو را در یکی از همین چهارشنبه ها پیدا می کنم تو را که گم شدی در رویاهای من
-
جنون شعر
شنبه 31 مرداد 1394 13:20
وقتی نیستی شعرهایم بوی مهربانی نمی دهند پنجره های بسته ای که همیشه سکوت می کنند و باران که در نگاه من به خواب رفته است کاش جنون شعر به شعرهایم باز می گشت
-
عبور می کنی از ویرانه ی من
شنبه 31 مرداد 1394 13:19
-
تا باریدنت
سهشنبه 27 مرداد 1394 14:45
تمام رویاهای ندیده ام را نذر تو کرده ام آفتاب را بخشیده ام و باران را و هر لحظه به انتظار هق هق آسمان نشسته ام تا باریدنت
-
آه
سهشنبه 27 مرداد 1394 14:41
پروانه ها بر شانه هایم نشسته بودند و من فقط نگاهشان می کردم وآه می کشیدم و زندگی ام در یک آه خلاصه شد
-
ایمان
سهشنبه 27 مرداد 1394 14:39
به آسمان ایمان نداشتیم و زمین چه آسان به ما خیانت کرد
-
دلنوشته
یکشنبه 25 مرداد 1394 12:24
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 مرداد 1394 11:05
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 مرداد 1394 21:12
من اینجا نشسته ام لبخند می زنم و جهان چه تلخ می گذرد ...
-
بیا دیگر
چهارشنبه 21 مرداد 1394 21:05
بیا دیگر باران را گفته ام کمی نبارد تا آمدن تو ....
-
آغاز عشق
چهارشنبه 21 مرداد 1394 21:02
همه چیز زیر سر تو بود تو لبخند زدی و عشق آغاز شد
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 مرداد 1394 21:01
-
یادداشت 10
سهشنبه 20 مرداد 1394 01:04
-
هزارو یک شب
سهشنبه 20 مرداد 1394 00:56
گاهی اوقات اصلا دلم نمی خواهد فکر کنم ، اصلا دلم نمی خواهد حرف بزنم فقط دلم می خواهد بنشینم زل بزنم به یک جای دوست داشتنی یا به یک آدم دوست داشتنی فقط بنشینم روبه رویش زل بزنم و هی نگاهش کنم نگاهش کنم و هیچ نگویم و لذت ببرم از این همه نگاه که سیری سرشان نمی شود بعد پنجره را باز کنم به سوی زندگی و بوی خوش زندگی بوزد...